بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

باران دختر ناز مامان و بابا

برای دخترم

بارانم           زندگی بوم سفیدیست                       من و تو نقاشهای این صفحه ایم                    زندگی را میتوان زیبا نگاشت            زندگی را می توان رنگی کشید اندکی رنگ محبت ،بیشتر رنگ عشق ،سایه روشنهایی هم رنگ صفا عزیز دلم این روزها خیلی خوشحالم چون همه چیز طبق برنامه داره پیش میره و شما خدا رو شکر خیلی همکاری میکنی و م...
30 مهر 1392

باران خانوومی و سوره کوثر

http://uplod.ir/dujxbcpmgsgo/barankhanoom.mp3.htm عزیز دل مامانی ، جوون مامانی ، عشقم چند وقتیه که سوره کوثر رو حفظ کردی و خیلی قشنگ میخونی مامانی قربونت بره که اینقدر شیرین زبونی میکنی ان شاالله خدا توی همه مراحل زندگی پشت و پناهت باشه البته ضبط کردن صدای شما خودش پروژه ای بود ولی فعلا این صدا رو میذارم دفعه بعد سعی میکنم با کیفیت بهتر رو جایگزین این فایل کنم خیلی دوستت دارم زندگانیم ...
20 مهر 1392

21 ماهگیت مبارک

عزیز دلم باران گلم ، شیرینی این لحظه ها رو مدیون توام ممنوم که این حس خوب رو به من و بابایی دادی عشقم ، شیرین زبونم ، چقدر این روزها رو دوست دارم عاشق لحظه لحظه های با تو بودنم     بیست و یکمین ماه زمینی شدنت مبارک فرشته من خدایا ممنونم به خاطر این خوشبختی ...
16 مهر 1392

اولین مهدکودک باران

سلام عزیز دلم   باران گلم بالاخره موفق با خودم کنار بیام و شما رو مهد کودک بذارم عشقم، روز اول که برای آشنایی رفتی خیلی عالی و خوب بودی  ولی از روز دوم به بعد با یکی دیگه از نی نی ها مسابقه گریه گذاشته بودین! البته شما بعد از دیدن مامان اون نی نی دلت هوای من رو کرد و جیغ میزدی و میگفتی : برو برو بابا آله الی برو ، مامانی جُجایی هی! مامانی دوست دارم نرو و ... البته فضا و بچه ها رو خیلی دوست داری فقط میخوای منم پیشت باشم   قربون دختر مامانیم بشم عزیز دلم امیدوارم زود زود عادت کنی  و  تنهایی بمونی اونجا عکسهای اولین مهد کودکت رو برات میذارم       &nbs...
7 مهر 1392

آب بازی دخترعموها!!!!!!!!!!

عزیز دل مامانی چند روز پیش با ترنم گلی رفتید آب بازی ،حسابی بهتون خوش گذشت طوریکه حتی ناهارتون رو هم توی استخر خوردین! چه دنیای پاک و قشنگی دارین ، امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشین دوستتون دارم یه عالمه                          هرچی بگم بازم کمه باران شاد و شنگول از آب بازی بعد از آب بازی و کمی بازی حسابی خسته بودی و 3 ساعت خوابیدی!!!   ...
27 شهريور 1392

یکسال گذشت

گناه آسماني كه تو را به آغوش كشيد و برد  را هر گز نخواهم بخشيد تو يادت را برايمان گذاشتي و بودنت را افسانه ساختي مامان جونم عزیزم ، یکسال گذشت از روزی که به آسمونها پرکشیدی چقدر سخت بود دیدن جای خالی تو ، توی خونه بچگی ها چقدر سخت بود دلداری دادن به مامانم چقدر سخت بود نبودن تو چقدر سخته نبودنت .............................. عزیزم دلم تنگه محبت هاته ، دلم تنگه صدای قشنگته ، دلم تنگه دیدن روی ماهته از همه دوستایی که این پست رو میخونن میخوام یه صلوات برای شادی روح مادربزرگ عزیزم بفرستن ...
17 شهريور 1392

آخرین تعطیلات بابایی

سلام خانووم خوشگل خودم عزیز دل مامانی اول بگم خیلی دوستت دارم و خیلی عاشقتم بعد از روزهای گذشته تعریف کنم عاشقتم                                                      عزیزم توی آخرین تعطیلات بابایی قبل از شروع دانشگاه و کار تمام وقت یه سر رفتم تهران و از اونجا هم رفتیم فشم خدا رو شکر خیلی خوش گذشت چند تا از عکسهای این سفر رو برات میذارم گل دخترم که همه رو  با شیرین زبو...
16 شهريور 1392