عزیز دلم سلام امروز میخوام از دلتنگیم برای عموی مهربونم بنویسم چندوقت پیش یکی از همسایه هامون که هم سن و سال پدرجون مهدی هست رو توی کوچه دیدم که چقدر عاشقانه نوه اش رو بغل کرده بود و باهاش بازی میکرد یه لحظه دلم گرفت از همه چیز از این دنیا که چقدر بی وفاست از این زندگی کاش پدرجون یک بار هم که میشد نوه های خوشگلش رو میدید و اونها رو از محبت خودش سیراب میکرد کاش عمرش اینقدر کوتاه نبود نمیدونم امسال چندمین روز پدر ه که بین ما نیستن ولی جای اون همیشه توی قلب ماست کاش بودی عموی مهربونم دلم تنگ شده برای صدای قشنگت دلم تنگ شده برای همه مهربونیهات خدایا امشب که شب تولد امام علیه &nb...