مامان علوس ، بابا باماد ، اِ بانان کو؟
عزیز دلم با چنان دقتی به فیلم عروسی مامان و بابا نگاه میکردی که حتی پلک هم نمیزدی ! بعد از چند دقیقه که مات و مبهوت تلویزیون شده بودی یه نگاه به من و بابا کردی و با ذوق گفتی:
مامان علوس بابا باماد (داماد ) بعد یه نگاه به من کردی گفتی : باران کوو؟ بعد خودت جواب دادی نیییییییس و من و بابایی رو غرق در شادی و خوشحالی کردی و ما خدا رو شکر کردیم که در هفتمین سالگرد ازدواجمون یه دخترک شیرین زبوون و زیبا در کنارمونه و خوشبختیمون رو صدچندان میکنه
آره عزیز دلم امروز سالگرد ازدواج من و باباییه و این شعر تقدیم به همسر خوب و مهربونم و یکی از بهترین باباهای دنیا
در ثانیه های بودنت میمانم در فصل شکست خوردنت می مانم یک سال نه ده سال چه فرقی دارد تا لحظه دل سپردنت می مانم و دوستت دارم سالگرد باهم بودنمان مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی