بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

باران دختر ناز مامان و بابا

شناخت دستها

دختر قشنگم چند وقتیه که دیگه دستات رو شناختی و هر چیزی که دستت بهش برسه رو برمیداری میکنی توی دهنت دیروز می خواستم پوشکت رو تعویض کنم ،پوشک رو گذاشتم روی تخت رفتم زیر گاز رو کم کنم وقتی اومدم دیدم به به دخترم در حال خوردن پوشکشه و به هیچ وجه هم راضی به دادنش به مامانش نمیشه عکسهات رو ببین     آخر سر با کلی قربون صدقه از دستت دراوردمش ولی  حسابی گریه کردی منم دندون گیر رو بهت دادم اونقدر با دستات ور رفتی که خسته شدی و خوابیدی قربون دخترم چقدر ناز خوابیدی   دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم   ...
10 ارديبهشت 1391

سفرنامه بروجرد

سلام گل دخترم هفته پیش رفتیم یک سر به مادری و پدرجون زدیم خیلی خوش گذشت دختر نازم هر روز داری شیرینتر از قبل می شی همه حرکاتت قشنگه وقتی گردش می ریم کلی ذوق می کنی،بلند بلند می خندی ،ادا در میاری جدیدا یادگرفتی خودت رو قایم کنی چند تا از عکسهای بروجردت رو می گذارم   باران و شکوفه های سیب تیریپت منو کشته!!!!!!!!!!!!!!!!! باران در تراس خونه مادری راستی عزیزم اونجا یه سر هم به نی نی دخترعمو مهتاب زدیم اینم عکس شما و هدیه خانوم که سه ماه از شما کوچیکتره ناز بشیت دخترا اینم یه عکس که در لحظه خداحافظی ازت گرفتم ناراحت نباش دخترم بازم میایم   ...
10 ارديبهشت 1391

آخر هفته باران خانوم

عزیز دلم عاشق بیرون رفتن و گردش هستی  اینقدر بهت خوش میگذره که با صدای بلند می خندی و حاضر نیستی برگردی خونه دوستت دارم  هر روز که میگذره شیرین تر میشی  و خودت رو بیشتر توی دلها جا میکنی   عاشقققققققققققققققققتم ...
1 ارديبهشت 1391

صدروزگی باران

دخترکم زیباترین هدیه خداوند  در این صد روز که به جمع ما اضافه شده ای شادی خانه مان را صدها برابر کرده ای از خداوند برایت صد سال سلامتی و بهروزی خواستارم تو بهترین هدیه ای بودی که خداوند به ما داد به خاطر وجود تو شکرگزار اویم دوستت دارم  ولی هیچ اندازه ای نمیتوانم برای دوست داشتنم تعیین کنم این را بدان که یک لحظه طاقت دوری تو را ندارم و بدون تو هیچم... ...
26 فروردين 1391

مناجات

الهي اي تو نور خانه دل.....انيس و مونس و كاشانه دل الهي اي غمت سوداي جانم....بمن رحمي كه يا رب ناتوانم چه باشد اي پناه بي پناهان....بشوئي از كتاب من گناهان چه باشد اي اميد بي نوايان....بگيري دستي از خيل گدايان چه باشد اي تو آواي دل من....غم عشقت نمائي حاصل من چه باشد اي چراغ روشن عشق....مرا راهي دهي در گلشن عشق چه باشد اي صفاي شام عاشق....بر اري از محبت كام عاشق چه باشد اي اميد نا اميدان....شفا بخشي تو درد دردمندان تجلي كن كه دل جاي تو گردد....امورم جمله هم رأي تو گردد دل از هجران تو طوفان گرفته....غمت از اين فتاده جان گرفته مرا اي مونس و هم جان و هم هوش....بقيد بندگي كن حلقه در گوش كه من جان در ره عشق تو دارم....بود ام...
19 فروردين 1391

به نام خداوند بهار

باز هفت سین سرور                ماهی و تنگ بلور              سکه و سبزه و آب        نرگس و جام و شراب باز هم شادی عید                   آرزوهای سپید                  باز لیلای بهار               باز مجنونی بید باز ه...
24 اسفند 1390