برای دخترم باران

عزیزم دخترم نازنینم

برایت از یکسال عاشقی مینویسم از یکسالی که خیلی زود گذشت!

از روز به دنیا آمدن یک فرشته آسمونی که با پاهای کوچکش زندگی ما رو رونق داد

تو مرا صبور کردی تو به من امید دادی تو تسلی بخش دل من توی غمهام بودی تو با اینکه خیلی کوچکی ولی کارهای بزرگی کردی

بارانم عشقم دخترم

حس زیبایم را مدیون توام

نگاه مهربونت ،صدای دلنشینت ، هر روز من رو عاشق تر میکنه

عاشقانه نگاهت میکنم ولی سیر نمیشم

تو زندگی منی

با تو زندگی زیباتر شد

صبح ها خودم رو به خواب میزنم تا تو با اون صدای قشنگت سلام کنی و بیای با یه بوسه بیدارم کنی

تو سراسر امیدی

یک ساله که من و تو باهمیم             

باران دوستت دارم اونقدر که نمی تونی باور کنی

باران توی این یکسال هر لحظه با تو بودن را توی ذهنم حک کردم که فراموشم نشه

روزی ک غلت زدی سینه خیز رفتی چهاردست و پا همه و همه به یادمه و من با عشق شاهد بزرگ شدن دخترم بودم

شبهایی که با نگرانی صبح کردم که دخترم تب نکرده باشه

دردهای دندون دراوردنت             هر روز دعا میکردم زودتر دندونات دربیان

شیرینی حرف زدنت        اون لحظه ای که گفتی مامان

وای باران خیلی شیرینه حس زیبای مادر بودن

دیروز اون لحظه ای که دو قدم راه رفتی اونقدر ذوق زده شده بودم که جیغ کشیدم و تو رو ترسوندم

شیرینی سفرهای امسال یه چیز دیگه بود با عشق استانهایی که تو این یکسال رفته بودی رو شمردم 17 استان         سفرها به راحتی قبل نبود ولی شیرینتر بود

باران تو زندگی بخشیدی به همه

تو باعث شدی غم از دست دادن عزیزهام رو بتونم تحمل کنم

تو باعث خیلی از خوشی های من شدی

تو فرشته منی              تو بهترین هدیه ای

روزها مثل باد  میگذرن و دخترم خیلی زود بزرگ میشی

امیدوارم توی این یکسال تونسته باشم برات مامان خوبی باشم

عاشقانه دوستت دارم

خدایا محافظ دخترم باش

شکرت خدا جون