این روزای باران
دخترکم ناز گل مامان این روزا ماشاالله خیلی شیطون بلا شدی! عاشق لباس نو پوشیدنی ولی خوب به دو دقیقه نمیکشه که ترتیب لباس رو میدی ! اونقدر توی خونه راه میری که فکر میکنم اگه به پاهات کیلومتر شمارببندیم کم میاره! عاشق بیرون رفتن و پیاده روی هستی و توی ماشین رو به دد بودن قبول نداری! خیلی قشنگ هر چیزی رو که میگیری (یا میخوای بدی) با صدای نازک میگی:مموووووووووووون! کم کم داری دیوارها رو با خط و خطوط قشنگت سیاه میکنی! شعرهای عموپورنگ رو کم و بیش حفظ کردی و بعضی جاها رو تکرار میکنی شعر نم نم بارون رو زمزمه میکنی چشم چشم دو ابرو رو با من تکرار میکنی : چش چش دو ابو مووو...
شعری برای باران
شب سردی است وهوا منتظر باران است وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب به خیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من دلبر بارانی من... عاشقتم باران ...
زندگی مامان 14 ماهه شدی!
بارانم دخترم بگم شیرینتر شده ای تکراریه بگم چقدر نازی تکراریه بگم تمام زندگیم شده ای تکراریه  ...
بابایی روز مهندس مبارک باشه
عزیزم از همینجا روز مهندس رو به همه مهندسهای عزیز به خصوص بابایی مهربون تبریک میگیم برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت…» بابایی یه تبریک دیگه به خاطر دوباره دانشجو شدنت عزیزم امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی برای من و باران بهترینی ...
باران در راهپیمایی 22 بهمن
ایران من همیشه سربلند باشی ...
باران و اولین تجربه آرایشگاه رفتن
زندگی من ناز بودی نازتر شدی ماشاالله واین باران بعد از کوتاهی مو! نفس مامان باران گلم همیشه دوستت دارم ...
بارانم 400 روزگیت مبارک
دخترکوچولوی من! باران عزیزم زمانی که من این متنو برات می نویسم تو400 روزه شدی! 400روز دخترگلم! وتوتمام این مدت مامان،لحظه به لحظه ، بزرگ شدن و خوشگل تر شدن تورو دیده. مامان هرروز دخترنازشو بغل کرده،اونو بوسیده ،با دستای خودش موهاشو شونه زده ولباساشو تنش کرده. باران من! هربارکه تورو بغل می کنم وهربار که دستای کوچولوتو دور گردنم میندازی ،از خدا می خوام اون لحظه تا ابد باقی بمونه...باقی بمونه تا من باشم وتو:دختر یکی یه دونه ی مامان! دلبرکم! هیچ بچه ای اولین باری که مادرش اونو بغل می کنه به یادنمیاره، اما در عوض مامانا هرگز، این اولین بارو فراموش نمی کنن... .تومثل یه فرشته ،آروم وساکت رو دستای من خوابیده بودی . من به صورتت نگاه م...
مادرانه
ماهیها ازتلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا ارام شد خودرا اسیر تور صیادان یافتند تلاطمهای زندگی حکمتی از خدا است پس از خدا بخواهیم دلمان ارام باشد نه اطرافمان